دوشنبه ٠٤ آذر ١٤٠٤
بروزرسانی
1404/03/14
جستجوی پیشرفته   جستجوی وب
آمار بازدید
 بازدید این صفحه : 5266 | کل بازدید : 2189578 
2-آسيب شناسي رواني– اجتماعي زنان داراي همسر معتاد
 

عنوان طرح:

آسيب­شناسي رواني اجتماعي زنان داراي همسر معتاد

پروانه محمد خاني

1387

 مقدمه

اعتياد به صورت مستقيم و غيرمستقيم از طريق وابسته نمودن فرد به مصرف مواد مخدر تزلزل بنيادهاي اخلاقي را در پي دارد که از جمله اين پيامدها افزايش جرم، جنايت و خشونت است. بي­شک قربانيان اين مشکلات در درجة اول افراد خانواده و نزديکان مبتلايان است که آنها را خواسته يا ناخواسته با اين پيامد مواجه مي­سازد.

نظريه­ هاي متعددي براي تبيين اعتياد و عوامل زمينه ­ساز آن که غالباً در يک مارپيچ يا حلقه معيوب، رابطه ­اي رفت و برگشتي را رقم مي­زنند، وضع شده ­اند. پيامدهاي اعتياد و سوءمصرف مواد مخدر از جهات مختلف جسماني، رواني، شخصيتي خانوادگي و اجتماعي قابل بررسي است. پژوهش حاضر با توجه به کمبود مطالعاتي که پيامدهاي خانوادگي اعتياد به ويژه پيامدهاي مربوطه به همسران را مورد بررسي قرار داده باشند، متمرکز بر نشانگان روان پزشکي و مشکلات شخصي ارتباطي زناني است که همسرانشان دچار سوءمصرف يک يا چند ماده مخدر بوده و به همين علت مستقلاً يا همراه آنها براي دريافت کمک­هاي حرفه­اي به مراکز سرپايي درمان اعتياد مراجعه کرده بودند. علاوه بر اين در اين مطالعه مشکلات و برخي عوامل اجتماعي مثل مسائل قانوني، مالي، درگيري در موضوعات مربوطه جرم، خشونت خانوادگي و حتي ابتلاء به مصرف مواد مخدر مورد بررسي قرار گرفت. آيا وضعيت خانواده­ها و همسران معتادان با کساني که همسران آنها دچار اين معضل نيستند متفاوت است و آيا نيم­رخ رواني، همچنين نيم­رخ مشکلات شخصي ارتباطي اين زنان با زنان داراي همسر غيرمبتلا به اعتياد تفاوت معني­ داري نشان مي­دهد؟

 اهداف پژوهش:

هدف کلي پژوهش حاضر بررسي وضعيت رواني، مشکلات شخصي ارتباطي با تأکيد عمده بر نشانگان روان پزشکي زناني بود که همسرانشان مبتلا به وابستگي به يکي از مواد مخدر بودند. ضمناً اهداف اختصاصي به شرح ذيل دنبال شد:

1-   تعيين نشانگان روان پزشکي زنان داراي همسر مبتلا به اعتياد.

2-   تعيين مشکلات شخصي زنان داراي همسر مبتلا به اعتياد.

3-   تعيين مشکلات ارتباطي زنان داراي همسر مبتلا به اعتياد.

4-   تعيين مشکلات اجتماعي عمدة زنان داراي همسر مبتلا به اعتياد.

همچنين هدف کاربردي پژوهش حاضر به تصوير کشاندن مسائل همراه با اعتياد براي همسران افراد مبتلا به اعتياد و ارائه داده­هاي مفيد براي تنظيم برنامه­هاي مداخله ­اي بهداشتي و درماني در راستاي کمک به زنان داراي همسر معتاد بود.

روش تحقيق:

مطالعة حاضر در چارچوب مطالعات پس رويدادي و به صورت مقطعي با تأکيد بر ارائة نيم­رخ ­هاي مشکلات شخصي، ارتباطي و نشانگان روان پزشکي زنان داراي همسر معتاد و مقايسة اين نيم­رخ­ ها با نيم­رخ زناني که همسران آنها مشکل ابتلاء به مواد مخدر نداشتند، انجام شد. در کنار اين کوشش سؤال­هاي مربوط به آسيب­هاي اجتماعي به گونه­ اي طراحي شد که همزمان مشکلات اجتماعي اين زنان را نشان دهد. در اين مطالعه دو گروه از زنان مورد بررسي قرار گرفتند:           

1. زناني که همسران آنها در زمان مطالعه و بنا به ملاک­هاي پژوهش مبتلا به اختلال وابستگي به مواد بودند. (مورد) 

2. زناني که همسران آنها مشکل ابتلاء به اختلال وابستگي به مواد را نداشتند. (شاهد)

با انتخاب نمونه از يک جنسيت (زنان) يک رده سني (20 تا 57 سال) و نمونه گيري از مراکز متمرکز در نقاط مختلف تهران، متغيرهايي به شرح آن چه در ادامه خواهد آمد کنترل و مطالعه انجام يافت. ابتدا بهزيستي از همة مراکز درماني سرپايي معتادان در شهر تهران تهيه گرديد. از ميان اين مراکز تعداد ده مرکز بنا به قرعه انتخاب شدند. نمونه­گيري از اول آذر ماه سال 86  با استقرار همکاران پژوهش در مراکز آغاز و تا پايان همان سال ادامه يافت (بخشي از آزمودني­ها از طريق نمونه گيري به روش گلولة برفي به مطالعه وارد شدند). به اين ترتيب که در روزهاي خاصي که خدماتي مثل مشاوره فرد و يا مشاورة خانوادگي ارائه مي­شد، افراد با توجه به ملاک­هاي ورود و خروج پژوهش و مايل به همکاري با پژوهش پس از اعلام موافقت کتبي خود در جلسات آشنايي با پژوهش شرکت کردند. با توجه به نوع مطالعه و ضرورت وجود گروهِ شاهد يعني زناني که همسران غيرمعتاد داشتند، تلاش گرديد تا حتي المکان اين افراد از بين ساکنين همان محله­ها و يا از بين اقوام گروه مورد يا به روش نمونه­گيري، گلوله برفي براي مطالعه دعوت شدند.

 

بحث و نتيجه­ گيري:

نتايج پژوهش حاضر در ارتباط با سؤال پژوهش نشان داد که در درجة اول زناني که همسران آنها مبتلا به وابستگي به مواد مخدر بودند، در مقايسه با زنان داراي همسران غيرمبتلا مشکلات اجتماعي بيشتري را گزارش دادند.

 محورهاي عمدة اين مشکلات عبارت بودند از: ابتلاء خود آنها به سوءمصرف و يا وابستگي به مواد، اجبار به انجام اموري که برخلاف ميل شخصي، اجبار به ارتکاب به کاري برخلاف اصول اخلاق شخصي، داشتن مشکلات مالي، درگيري با پليس يا نيروي انتظامي، روبرو شدن با مشکلات مربوط به فرزند يا فرزندان، تجربة خشونت خانوادگي و بالاخره اقدام براي طلاق و جدايي. همين طور مقايسه­ هاي گروهي نشان داد که زنان داراي همسر معتاد نسبت به گروه داراي همسر غيرمعتاد از مشکلات شخصي و همين طور مشکلات ارتباطي بيشتري رنج مي­برند. به عبارت ديگر يافته­ هاي پژوهش در ارتباط با مشکلات شخصي ارتباطي تفاوت معني­ داري را بين دو گروه به جز براي يک خرده مقياس يعني خرده مقياس حسادت آشکار ساخت. اين تفاوت­ها همان گونه که در نيم­رخ دو گروه آشکار است براي مشکلات شخصي و همين طور مشکلات ارتباطي به شکل يک قيف وارونه نمايان بود. به اين معني که در برخي خرده مقياس­ها، نيم­رخ زنان داراي همسران معتاد بالاترين برافراشتگي­ ها نشان داد. در مقابل در همان خرده مقياس­ها نيم­رخ زنان داراي همسرغيرمعتاد بدون برافراشتگي بود. اين خرده مقياس­ها که مبين تفاوت­ها در نيم­رخ مشکلات شخصي زنان داراي همسر معتاد است عبارتند از: خرده مقياس­هاي نشانگان شخصيت ضداجتماعي (نشانگان شخصيت مرزي) (مجموعه­اي از ويژگي­هاي عدم مسؤوليت پذيري، احساس خصومت کلي، تکانشگري بي­ثباتي عاطفي و روابط اجتماعي ضعيف) سابقة بزهکاري، نشانگان افسردگي (با حضور آشفتگي خلق، شناخت­هاي ديس مورفيک و اختلالات جسماني) خصومت نسبت به مردان و زنان (عقايد و عواطف منفي نسبت به ديگران) همين طور سابقة غفلت (نيازهاي جسمي يا عاطفي برآورده نشده در خانوادة اصلي و داشتن سوابقي از مورد غفلت جسماني و شناختي، عاطفي و آموزشي قرار گرفتن)، سابقة آزار جنسي (سوابق مورد آزار جنسي قرار داشتن از سوي بزرگسالان، خانوادة کودک، غيرخويشاوند، کودکان ديگر در دوره­اي از زندگي فرد)، نشانگان فشار پس از ضربه (تجربه و تجربة مجدد ضربه، اجتناب، برانگيختگي)، سوءمصرف مواد (استفاده افراطي از الکل يا ساير داروهاي تغيير دهندة خلق، سوءمصرف الکل، داروهاي ديگر، استفاده از مواد و آسيب ديدگي) به شرايط فشارزا (فشارهاي رواني يا تجارب منفي به روزمره زندگي، مشکلات بين فردي، فشارزاي بيروني و عدم رضايت از خود)، تأييد خشونت (ميزان استفاده از فشار جسماني و پذيرش آن در موقعيت­هاي بين فردي، خشونت مردان، خشونت خانوادگي و خشونت جسمي)، اجتماعي شدن خشونت (ميزان تجربه و مشاهده خشونت و دريافت نصايح و توصيه­ هاي خشونت بار در کودکي از سوي افراد خويشاوند و غيرخويشاوند با 5 خرده مقياس شامل: خانواده، غيرخانواده، خشونت توصيه شده، خشونت مشاهده شده و قرباني خشونت بودن).

همين طور تفاوت­ها در نيم­رخ مشکلات ارتباطي در زنان داراي همسر معتاد با زنان داراي همسر غيرمعتاد عبارت بودند از خرده مقياس­هاي تعارض (حوزه­هاي عدم توافق بين زوج)، مشکلات و آشفتگي ارتباطي (حوزه­هاي نارضايتي همراه با تعارض زياد و تعاملات مثبت ناچيز در رابطه جاري فرد با همسر خود با خرده مقياس تعاملات منفي و عاطفة منفي)، چيرگي و تسلط (که در آنها فرد داراي قدرت بيشتر از آن براي دستيابي به موقعيت، امتياز يا کنترل بر جفت خود استفاده مي­کند)، اسنادهاي منفي (اسناد مقاصد منفي و سرزنش همسر).

اين تفاوت­ها با نمرات پائين­ تري که آنها در خرده مقياس­هاي مديريت خشم (به معني تشخيص علائم خشم، خودگويي مثبت و تسکين رفتاري خود است)، يکپارچگي اجتماعي، آشکارسازي محدود شده (تمايل افراد براي به حداقل رساني پرده­برداري و فاش کردن رفتارهاي نامطلوب اجتماعي خود)، کنترل خود عدم خود محوري، خطرپذيري و تکانشگري و علاوه بر آن توجه به پيامدهاي درازمدت رفتار خود) به دست آورند، از طرفي روايي دروني پرسشنامه را به تصوير مي­کشيد و از طرف ديگر ضعف وابستگي و عدم تعهد اين افراد به اجتماع و هنجارهاي اجتماعي، هم­ زمان با ميل به درگيري با ديگران و عقايد بزهکارانه در شبکة روابط خويشاوندي همسالان منحرف آنها را نشان داد. به طوري که در نيم­رخ مشکلات شخصي ارتباطي زنان داراي همسر غيرمعتاد ديده شد آنان در خرده مقياس­هاي مديريت خشم يکپارچگي اجتماعي، آشکارسازي محدود شده (تعهد ارتباطي) (ميزان آرزوهاي پاسخگو و برنامه ­هايي که فرد در آينده در خصوص ارتباط جاري با جفت خود دارد را مي­سنجد) کنترل خود به گونة معني ­داري از زنان داراي همسر غيرمعتاد تفاوت داشتند در واقع برافراشتگي نيم­رخ آنها در خرده مقياس­ها ذکر شده بود شايان ذکر است که برافراشتگي يا نمرات بالاتر در اين خرده مقياس­ها بيانگر مشکلات کمتر افراد است. اين تفاوت­ها نيز دقيقاً به شکل وارونه براي دو گروه بود يعني نمرات آزمودني­هاي داراي همسر معتاد به طور معني ­داري کمتر از نمرات گروه داراي همسر غيرمعتاد دور نقطة مقابل آنها بود.

نتايج در ارتباط با نشانگان روان­پزشکي آزمودني­هاي پژوهش نيز نشان داده نيم­رخ آسيب­ شناسي زنان داراي همسر معتاد با وجود نشانگان بيشتر روان­پزشکي از نيم­رخ زنان داراي همسر غيرمعتاد متفاوت بود. اين نشانگان در همة ابعاد پرسشنامه  نشانگان مختصر روان­پزشکي حکايت از تفاوت­هاي عمده و معني­دار بين دو گروه داشت. اين تفاوت­ها عبارت بودند از: نشانگان در ابعاد جسماني سازي، وسواسي، حساسيت بين فردي، افسردگي، اضطراب، خصومت، اضطراب فوبيک، افکار پارانوئيدي و نشانگان روان­پريشي داشت. همين طور تفاوت­ هاي دو گروه براي سه شاخص شدت کلي، کل نشانگان مثبت و شاخص نشانگان مثبت آشفتگي معني ­دار بود.

در پژوهش حاضر زنان داراي همسر معتاد به طور معني­ داري بيشتر از زنان داراي همسر غيرمعتاد مبتلا به اعتياد، به مصرف سيگار و ساير مواد توسط خود يا فرزندانشان اشاره کرده بودند. اين تفاوت بر اساس پاسخ آنها به پرسشنامه  نيم­رخ شخصي ارتباطي نيز مشخص گرديد. به طوري که آنها در خرده مقياس سوءمصرف مواد نمرات بالاتري به دست آوردند. همين طور زنان داراي همسر معتاد از مشکلات مالي بيشتري در مقايسه با زنان داراي همسر غيرمعتاد گزارش دادند. يافته­ هاي ديگري از پژوهش حاضر حکايت از وجود الگوهاي خشونت خانوادگي در رابطة تعارض زوجي در زنان داراي همسر معتاد داشت. وقوع خشونت در خانواده­هاي معتادان تا حدي است که اين موضوع در ملاک­هاي تشخيصي گنجانده شده است (مصرف مستمر مواد به رغم داشتن مشکلات اجتماعي يا بين فردي مکرر که به دليل مصرف مواد ايجاد شده يا تشديد مي­شود (مانند: مشاجره با همسر درباره پيامدهاي مصرف ماده يا کتک­کاري)

در پژوهش حاضر جدا از گزارشي که زنان داراي همسر معتاد از خشونت داده بودند آنها همچنين در خرده مقياس­هاي تأثير خشونت و اجتماعي شدن خشونت همچنين خرده مقياس­هاي خصومت نسبت به زنان و خصومت نسبت به مردان نمرات بالا داشتند که در واقع بالا بودن نمرات در اين خرده مقياس­ها نشانگر احساس خشم و خصومت نسبت به ديگران و متوسل شدن به اعمال خشونت­بار است. براساس يافته ­هاي ديگر اين پژوهش نمرات زنان داراي همسر معتاد در خرده مقياس­ه اي سابقة غفلت، سابقة آزار جسماني و جنسي به طور معني ­داري بيشتر از زنان داراي همسر غيرمعتاد بود. به طور کلي همان گونه که نتايج پژوهش­هاي ديگر هم نشان مي­دهد وجود مشکلات اجتماعي مانند هم ابتلايي همسران و فرزندان به اعتياد، درگيري­هاي مالي و مشکلات قانوني و به ويژه وقوع خشونت خانگي و همچنين مشکلات شخصي و ارتباطي بر اساس برافراشتگي در نيم­رخ زنان داراي همسر معتاد حکايت از موضوعات جدي بهداشت رواني در اين افراد داشت. وضعيت اين زنان در گزارش از وجود نشانگان روان پزشکي نيز بيانگر وجود شرايط فشارزايي است که آنها در آن به سر مي­برند. گاهي هم اين احتمال را به ذهن فرا مي­خواند که اين تفاوت­ها فريادي زير آب براي طلب کمک است. البته نبايد از اين نکته که از طريق يافته ­هاي پژوهش حاضر نمي­توان وجود اين مشکلات و آسيب شناسي زنان داراي همسران معتاد را معلول اعتياد همسران آنها قلمداد نمود غفلت ورزيد. يافته هاي اين مطالعه صرفاً تفاوت­هاي موجود بين اين زنان با زناني که مشکل زندگي با همسران معتاد را نداشتند به تصوير کشيد.

پيشنهادات:

 در ارتباط با محدوديت­هاي اين پژوهش محقق، مطالعه با يک روش شناسي که امکان دست يابي به استنتاج علمي را فراهم مي­آورد در راستاي دست يابي به اهداف اين پژوهش در دستور کار قرارمی­گيرد. همچنين پيشنهاد مي­شود که مطالعه در ابعاد جمعيت وسيع­تر با به کارگيري مصاحبه­ گران جزء براي جمع آوري داده­ها از آزمودني­ها در طبقات اقتصادي و اجتماعي پائين­ تر تکرار شود. از آن جايي که مطالعات مربوط به بررسي اثرات و پيامدهاي اعتياد در همسران افراد معتاد به ندرت انجام شده (شامل مطالعات جهاني نيز مي­شود) لذا انجام مطالعات متمرکز براين موضوع از ضروريات اين حوزه از مباحث بهداشت رواني گروه­هاست و بالاخره به منظور ساده سازي او استنتاج از نتايج تحقيق شايد بهتر باشد که مطالعات بعدي در چندين فاز به انجام رسد.

دسترسی سریع:
 

دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی

کتابخانه مرکزی
انتشارات دانشگاه
سامانه علم سنجی
کتابخانه دیجیتال
سامانه نوپا 
DSpace

تماس با ما:

آدرس : ولنجک، بلوار دانشجو، بن بست کودکیار، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی ، ساختمان فارابی، طبقه سوم، مرکز تحقیقات سوء مصرف و وابستگی به مواد

کد پستی: 1985713871

تلفن های مرکز : 71732853-021

پست الکترونیکی: sadrc@uswr.ac.ir

 

دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعیمعاونت تحقیقات و فناوریفرم ارتباطآرشیو اخبارنقشه سایت

Copyright © 2009 U.S.W.R - All rights reserved .University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences