|
عنوان طرح:
بررسي رابطه پايگاه هويت و روابط ولي– فرزندي در زنان معتاد و غيرمعتاد استان تهران
رحم خدا جوادي
1387
مقدمه
خانواده به عنوان يک منبع هويت سازي و قويترين نهادي که امر جامعه پذيري و انتقال ارزشها را بر عهده دارد. اگر خانواده نتواند نيازهاي اساسي فرزندان به داشتن هويت را برآورده سازد ديگر منابع بيرون از قبيل رسانه و همسالان که ممکن است نابهنجار باشند اين خلاء را پر ميکنند. نقش والدين به عنوان الگوي نقش در راستاي حمايت و راهنمايي فرزند در شکل گيري هويت اساسي است. والدين از طريق ارتباط خاص با فرزندانشان ميتوانند در انتقال ارزشها و هويت يابي آنها مهمترين نقش را داشته باشند.
از مجموعه عوامل و متغيرهاي تأثيرگذار بر گرايش جوانان به سوي مصرف و وابستگي به مواد مخدر متغيرهاي خانوادگي بنياديترين، گسترده ترين و بيشترين نقش را برعهده دارند. اين پژوهش در راستاي تشريح نقش روابط ولي– فرزندي بر هويت و ارتباط اين متغيرها با اعتياد به بررسي يافته هاي مربوط به زنان معتاد و غيرمعتاد استان تهران مي پردازد. مطالعه هويت در ارتباط با سوءمصرف مواد ميتواند به ادبيات مربوط به حوزه اعتياد کمک کند فهم تحول هويت ها ما را آگاه ميکند که چطور افراد هويتشان را توليد و باز توليد ميکنند و رفتارشان را درون زمينه اجتماعي بزرگتر– حاوي تغييرات ساختاري و تاريخي معين– شکل ميدهند. مهمتر اين که هويتها رفتار را بر مي انگيزانند. بنابراين مطالعة هويت سر انجام در شناخت تغييرات در رفتار به ما کمک ميکند. در واقع براي پيشگيري از رفتارهاي پرخطر بايد مداخله هاي مناسب مربوط به رشد را انجام داد و با اصطلاح و کمک به بلوغ هويت در افراد از شيوع مشکلات مربوط به شکل گيري هويت ناسالم است.
اين پژوهش رابطة ميان هويت و اعتياد را بررسي ميکند و به فهم عميق گرايش به استعمال مواد و به ارائة راه کارهاي پيشگيرانه کمک ميکند و به سببشناسي استعمال مواد نيز کمک ميکند. زنان معتاد از گروههاي شديداً آسيب پذير جامعه اند که از جنبه هاي گوناگون از جمله خطر قرارگرفتن در معرض فحشا و تولد کودکان معتاد لازم است مورد توجه ويژه قرار گيرند و از آن جا که تاکنون در خصوص هويت و روابط ولي – فرزندي در زنان معتاد تحقيقي صورت نگرفته است، پژوهش حاضر به بررسي نقش احتمالي هويت و روابط ولي – فرزندي در اعتياد زنان پرداخته است.
اهداف پژوهش:
هدف کلي اين پژوهش شناخت رابطة پايگاه هويت و روابط ولي – فرزندي در زنان معتاد استان تهران است.
اهداف اختصاصي اين پژوهش شامل: 1) شناخت رابطه بين روابط ولي – فرزندي و اعتياد 2) شناخت رابطة بين پايگاه هويت و اعتياد 3) شناخت رابطة بين سطح تحصيلات و اعتياد
روش پژوهش:
در اين پژوهش از طرح عملي – مقايسه اي يا پس رويدادي استفاده شده است. جمعيت نمونه شامل 80 نفر که تعداد 40 نفر زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز توانبخشي معتادان و 40 نفر زنان غيرمعتاد ساکن در محل سکونت زنان معتاد بوده است و از نظر متغيرهاي دموگرافيک (سن، جنس، شغل پدر و مادر، تحصيلات پدر و مادر، محل سکونت) به صورت جفت هاي جور شده همتاسازي شدند. به دليل تعداد محدود زنان معتاد از روش نمونه گيري در دسترس استفاده شده است. براي سنجش پايگاه هويت از "آزمون گسترش يافتة عيني پايگاه هويت من" استفاده شد. اين مقياس داراي چهار خرده مقياس است. اين خرده مقياسها عبارتند از: خرده مقياس هويت موفق، خرده مقياس هويت زودرس (از پيش تعيين شده)، خرده مقياس هويت معوق (به تأخير افتاده) و خرده مقياس هويت سردرگم (آشفته).
براي سنجش روابط ولي – فرزندي فرم 19 سؤالي مقياس روابط ولي – فرزندي به کار برده شد.
بحث و نتيجه گيري:
يافته هاي پژوهش حاضر نشان ميدهد که بين پايگاه هويت و روابط پدر – فرزندي و مادر– فرزندي ارتباط وجود دارد. در پايگاه هويت موفق که رشد يافته ترين وضعيت هويتي ميباشد، بالاترين تعداد داراي کيفيت مطلوب روابط با پدرو مادر بودند. تعداد روابط نامطلوب ولي – فرزندي در هويتهاي کمتر رشد يافته و نابالغ (معوق و سردرگم) بيشتر وجود داشته است. روابط خوب والدين با فرزندان ميتواند زمينه ساز گفتگوي بين نسلي بهتر در زمينه هاي ارزشهاي ايدئولوژيک، سياسي، شغل و تحصيلات و درک متقابل و ارائة راهنمايي و استفاده از تجربيات والدين را فراهم نمايد که در رشد هويت مؤثرند. همچنين روابط مطلوب باعث افزايش عزت نفس و ارتقاء سلامت رواني ميشود که خود در شکل گيري هويت سالم مؤثر است.
وقتي روابط متقابل والدين و فرزندان توأم با احترام و محبت باشد، فرزندان با والدين همانندسازي بيشتري ميکنند و ارزشها و تعهدات فرهنگي والدين را ميپذيرند که اين خود نيز در روند هويت يابي مؤثر و مهم ميباشد.
همچنين در دادههاي به دست آمده نشان داده که در گروه معتاد مشکلات هويتي بيشتري وجود دارد و ميانگين هويت هاي نابالغ و فاقد تعهد (سردرگم و معوق) در گروه معتاد به طور معني داري از گروه غيرمعتاد بالاتر بود. ميانگين هويت موفق در گروه غيرمعتاد به طور معنيداري از گروه معتاد بالاتر بوده است. چون افراد داراي هويت موفق از بحران عبور کرده و به تعهداتي دست پيدا کرده است. بنابراين کمتر در معرض خطر اعتياد مي باشند. تعهد به ارزشهاي ايدئولوژيک و خانوادگي و مذهبي و شغلي به عنوان يک عامل محافظ عمل ميکند و در پيشگيري از گرايش جوانان و نوجوانان به اعتياد مؤثر است.
با توجه به اين که تعداد افراد داراي هويت معوق در گروه معتاد بيشتر است و اين که هويت معوق پيش درآمدي به سوي هويت رشد يافته است و اين افراد در مرحله عبور از بحران قرار دارند ميتوان نتيجه گرفت که پيشگيري از بروز اعتياد از اين نظر قابل وصول است و با برنامه هاي آموزش خانواده و مداخلات درمان در تبسم ارتباط خانواده به نوجوانان و جوانان کمک کرد تا از بحران عبور کنند و زمينة رسيدن به تعهدات در آنها فراهم شود. تلاش نوجوانان جهت کسب هويت و نايل شدن به مرحله بزرگسالي امکان دارد تجربة مأيوسانه اي باشد بنابراين جامعة مؤسسات آموزشي و فرهنگي بايد در اين مورد به خوبي ارزيابي کنند که چگونه ميتوان اين مرحلة تأخير در هويت نوجوان را ثمر بخش کرد؛ و با تقويت نهاد خانواده و به ويژه بهبود روابط ولي– فرزندي در جهت حمايت از نوجوانان در گذار از بحران هويت گام بردارند.
يافته هاي اين پژوهش همچنين ارتباط بين روابط ولي– فرزندي و اعتياد نيز تأييد شد، روابط مطلوب ولي– فرزندي با تأثير بر وضعيت هويت و تسهيل بلوغ روانی– اجتماعي فرد باعث ميشود که فرد در برابر آسيبهاي رواني و اجتماعي از قبيل اعتياد، تاب آوري بيشتر داشته باشد. روابط مطلوب والدين و فرزندان باعث ميشود که نيازهاي جسمي و رواني فرزندان در خانواده به خوبي برآورده شود و گروههاي منحرف از جمله گروه خرده فرهنگ مواد جذابيتي براي فرزندان نداشته باشند. بنابراين شرايط ورود و تأثيرپذيري از اين گروهها به وجود نميآيد. روابط متقابل والد– فرزندي موجب ميشود که نوجوانان تمايل بيشتري به همانندسازي با والدين خود داشته باشند و به پيروي از الگوي رفتاري آنها تمايل کمتري به مصرف مواد داشته باشند. رفتارهاي کنترل شده والدين به عنوان الگوهاي مناسبي در اختيار فرزندان قرار ميگيرد. همانندسازي هرچه بيشتر با والدين به هماهنگي و پيوستگي با ارزشها و رفتارهاي آنها منتهي ميشود. رابطة عاري از تعارض و کشمکش به ناکامي و طغيان و انزواي کمتري در فرزندان منجر ميشود و به تبع آن زمينه مشکلات رواني و رفتاري زمينه ساز سوءمصرف مواد مخدر نيز کمتر ميشود. از طرفي فرزندان بسياري از مهارتهاي زندگي از جمله مهارت حل مسأله و مهارتهاي مقابله با مشکلات را از پدر و مادر ميآموزند و روابط خوب با والدين موجب غني شدن مهارتهاي زندگي در فرزندان ميشود که به نوبة خود ميتواند از افتادن به دام اعتياد پيشگيري کند.
روابط مطلوب ولي- فرزندي باعث ميشود که والدين به طور جديتر و بيشتر در مسائل مربوط به فرزندان درگير شوند و فرصتهاي بيشتري هم براي نظارت و کنترل آنها داشته باشند. بر اساس تحليل تشخيصي انجام گرفته، پايگاه هويت و روابط ولي– فرزندي با قدرت بالايي عضويت گروهي افراد را پيشبيني نمودند. متغيرهاي پيش بيني کننده اعتياد به ترتيب قدرت پيش بيني عبارتند از: رابطة با پدر، رابطة با مادر و هويت معوق. بنابراين ميتوان نتيجه گرفت که رابطة با پدر در اين تحقيق از اهميت بيشتري برخوردار است. به طورکلي نتيجة تحقيق حاضر بر نقش رابطة پدر و مادر با فرزندان در تکوين هويت آنها تأکيد دارد. رابطة مطلوب والدين و فرزندان به هويت بالغتر و داراي تعهد منجرميشود. افراد داراي هويتهاي رشديافته و داراي تعهد نيز احتمال کمتري دارد که به معضل اعتياد گرفتار شوند. فرزندان در خانوادههايي که روابط والدين و فرزندان نامطلوب و ضعيف است، ارزشها را به خوبي دروني نميکنند و روند جامعه پذيري آنها محقق نميشود.
اين جوانان که معمولاً از حمايت خانواده و ديگر نهادهاي اجتماعي نيز بهرهمند نميشوند، در کسب هويت مستحکم و مستقل و بالغ دچار مشکل ميشوند و در زمينه هاي تحصيلي و روابط بين فردي و کسب مهارتهاي زندگي و ساير کارکردهاي روانشناختي ضعيف عمل ميکنند. آنها نميتوانند روابط خود را با ديگران به خوبي تنظيم کنند و از عهده مشکلات زندگي برآيند، دچار افت تحصيلي و ناسازگاري اجتماعي شده و در شرايط آسيب زا و پرخطر، احتمال بيشتري دارد که جذب گروههاي خرده فرهنگ مواد مخدر شوند. بنابراين در برنامه هاي پيشگيرانه و درماني بايد به اين مهم توجه نمود و با تقويت روابط خانوادگي به ويژه ولي – فرزندي به رشد هويت سالم و موفق نسل جوان کمک کنيم. |